میدانم که با خودم قرار گذاشته بودم تا مدتی کتاب نخرم. و به دوبارهخوانی داشتههایم مشغول شوم. اما مگر میشود برای جایزهدادن به خود فقط به آیسپک اکتفا نمود.
نتوانستم در برابر چشمکهای کتابفروشی مقاومت کنم. وسوسه بر من غالب شد و خودم را در میان این موجودات انرژیبخش و شورانگیز پیدا کردم.
زمان چندانی نداشتم. میدانستم ممکن است در آن محیط اغواگر زمان و تعهداتم را بهدست فراموش بسپارم. به همین خاطر نیمنگاه گذرا و سریعی به کتابهای چیدهشده بر روی میز انداختم. با آنکه قبل از ورود به کتابفروشی عنوان چند کتاب را در ذهن مرور کرده بودم تا به دنبال آنها بگردم، اما نامآشنایی در میان جمعیت نویسندگان و مترجمان به من لبخند زد.
کتاب “بیگانهای در دهکده” نوشتهی “مارکتواین” ترجمهی “نجفدریابندری”
بیهیچ شک وتعللی انتخابش کردم. و به جستوجوی کتاب مدنظرم پرداختم.
انتخابِ من تنها بر اساس اعتبار نامهای روی جلد کتاب بود. “نجفدریابندری” در ضمیر من در زمینهی نگارش و ترجمه، برند پرقدرتی است که جای هیچگونه تردید برای انتخابشدن باقی نمیگذارد. و با “مارکتواین” هم به واسطهی متمم آشنایی داشتم.
مطمئنا تاکید محمدرضا شعبانعلی عزیز، برای بودن در میان ده نفر اول در هر حوزهای همین هست. اینکه اسم شما با آن رشتهی خاص عجین و درهمتنیده شده باشد و حتی به آن اعتبار ببخشد. آن موضوع بینام شما ناقص باشد. و جدایی نام و عنوان قابلتصور نباشد.
و فکر میکنم حرفهایگری یعنی اینکه شما در زمینهی کاری خودتان، اولین گزینهی مطرح و شاخص برای انتخاب باشید.