پایانی برای هر آغاز

پایان

با دوست نازنین متممی‌ام، ساجده ممتازیان در حال گپ‌وگفت نوشتاری بودیم. دلیل تصمیمی را از من جویا شد. برایش نوشتم:«تصور کن یه نوع جریمه هست.» نوشت:«امیدوارم واسه این جریمه تاریخ پایانی هم در نظر گرفته باشی

 

این جمله هم از آن دسته جمله‌هایی است که شاید قبلاً شنیده‌ باشی اما انگار باید در موقعیتی ویژه از فردی خاص بشنوی تا تلنگری باشد برای بیداری. جملۀ پرمعنا و هشداردهنده‌اش تلنگر خوبی بود.

 

 

آغازهایی بی‌ نقطۀ پایان:

 

در بسیاری مواقع توجه ما به آغاز یک ماجراست بی‌آن‌که پایانی برای خود متصور شده باشیم. شروع یک فعالیت بدون تعیین فرجامی برای آن ما را به سوی تنبلی سوق می‌دهد. ما با این تصور که زمان کافی در اختیار داریم دچار سهل‌انگاری می‌شویم و مرتب انجام آن کار را به تعویق می‌اندازیم. هر‌آن‌چه در توانمان است را از خود دریغ می‌داریم یا تلاشِ لازم برای تحقق هدف را کمتر از واقع به کار می‌گیریم.

 

تصور بی‌نهایت بودن زمان احتمال تحقق هدف را کاهش می‌دهد. احتمالاً هر بار که قصد انجام آن فعالیت را داریم اولویت‌های بالاتر رخ می‌نمایانند و ما آگاهانه یا ناآگاهانه هدف مورد نظر را پس می‌رانیم. غوطه‌ور شدن در بی‌انتهایی زمان منجر به تن‌آسایی می‌شود. ما با تصور بی‌نهایت‌بودن زمان چُنان قایقی سرگشته و بی‌هدف شناور می‌مانیم؛ اما با یک بازۀ زمانی مشخص چون قایق‌سواری می‌شویم با پارویی در دست و قطب‌نمایی در بَر.

 

 

از مزایای تعیین نقطۀ پایان:

 

تعیین یک بازۀ زمانی ما را  به فعالیت‌هایی در راستای تحقق هدف وادار می‌کند.

 

محدودیت زمانی خلاقیت را برمی‌انگیزاند. آدمی را به تکاپو وامی‌دارد. اولویت‌ها را ارزش‌گذاری می‌کند. تعیین مهلت برای دستیابی به هدف سرعت حرکت را تنظیم می‌کند. ارزش‌ها و اولویت‌های شخص را به‌طور شفاف مشخص می‌کند. در غیر این‌صورت با فرض دراختیار داشتن زمان نامحدود اولویت‌ها در جایگاه اصلی خود قرار نخواهند گرفت.

 

برای انجام هر کاری باید یک بازۀ زمانی مطلوب در نظر گرفت. زمان مناسب و مفیدی که نه زود باشد و نه دیر. اگر زودتر به هدف برسیم هنوز پختگی لازم را پیدا نکرده‌ایم و اگر دیر برسیم دیگر آن جذابیت و مطلوبیت اولیه را نخواهد داشت. باید پیش از این‌که به بی‌تفاوتی محض برسیم برای دستیابی به هدف تلاش کنیم.

 

باید برای هر اقدامی یک چارچوب و محدودۀ زمانی تعریف کنیم. برای نوشتن هم.

 

در نظر گرفتن سرانجام و نقطۀ پایان به نوعی یک برنامه‌ریزی بلندمدت محسوب می‌شود. برای تحقق اهداف بلندمدت باید مراقب برنامه‌های کوتاه‌مدت و میکرواکشن‌ها بود. برنامه‌های بلندمدت هستند که تکلیف خرده‌برنامه‌ها را مشخص می‌کنند.

 

ظرف زمان گنجایش بی‌شمار فعالیت ندارد. ما باید آگاه باشیم که 24 ساعت در یک شبانه‌روز به ما ارزانی می‌شود پس باید در تخصیص زمان دقت کافی داشته باشیم.

 

2 دیدگاه

  1. یادم میاد دکترشیری اغلب میگفتن : بعد غم و جراحت سوگواری لازمه اما تا کی؟ یه روزی باید تموم کنی و پاشی
    و استاد رضایی اکثرا میگفتن : همه بهشت ها تاریخ انقضا دارن
    جالبه یه پست قبلی منم در مورد اهمیت تعیین نقطه پایان بود اما حتی بعد از نوشتنش هم یاد این جمله های طلایی اساتید نبودم. جملاتی که عادی بود اما از منظر تاریخ پایان بهش نگاه نکرده بودم
    انگار باید اینجا و با تلنگر شما فراخوان میشدن .

    1. ممنونم حسین جان که گفته‌های دکتر شیری و استاد رضایی رو به این مطلب اضافه کردین.

      برای من هم پیش اومده که گاهی انگار دچار کوری ذهنی شده باشم و بعد از انتشار مطلب نکته‌های جدیدی به ذهنم رسیده.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *