آیا من موجود عجیبی هستم؟

ممکن است به‌هنگام مشاهده‌ی بعضی اجسام، مکان‌ها یا حتی رفتارها و باورهای اطرافیان احساس کنیم چقدر عجیب و غیرمتعارف به‌نظر می‌رسد. این امکان هم وجود دارد که ما از نگاه دیگران دارای رفتاری عجیب باشیم.

به‌زعم من، عجیب یعنی اینکه چیزی یا شخصی با اصول، باورها، دیده‌ها، شنیده‌ها یا در حالت کلی با تصورات و انتظارات ما هم‌خوانی و هماهنگی نداشته باشد. شاید بتوان این‌طور بیان کرد که وقتی پدیده‌ای در چارچوب و قاموس ما نگنجد، عجیب به‌نظر می‌رسد.

بعضی‌اوقات ما نمی‌توانیم منظور و مفهوم خود را در قالب کلمات جا دهیم و به‌روشنی مقصود خود را به دیگری برسانیم. گاهی این ارتباطِ ناقص، از ناتوانی ما در استفاده‌ی صحیح از واژگان صورت می‌گیرد. در برخی مواقع هم از عدم‌درک و ناآشنایی طرف‌مقابل ناشی می‌شود. چون ظرفیت وی گنجایش پذیرش عادتها و باورهای ما را ندارد.

ناآگاهی و عدم‌شناخت صحیح و کافی پیرامون، تصورِ غریب بودن چیزی را در ما تقویت می‌کند. وقتی ما دلیل رفتارهای دیگری را نمی‌فهمیم. و رفتار و منش او برای ما در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

 

 

متفاوت‌بودن با عجیب‌بودن مغایرت دارد. اما عده‌ای عادی‌بودن را به موجودی شبیه سایرین بودن تعبیر می‌کنند. به‌اینکه پیرو و هم‌رنگ جماعتِ اکثریت باشیم.

اما لزوما نیازی نیست برای هر کسی به شفاف‌سازی خودمان بپردازیم. و دلیل کارهایی را که انجام می‌دهیم برای دیگران توضیح دهیم تا از نگاه آنها غیرمتعارف به‌نظر نرسیم. چرا که احتمال اینکه صرفا به اتلاف وقت‌ بپردازیم، زیاد است.

 

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *