روش‌های گریچین رابین برای غر نزدن

گریچن رابین در فصل‌ دوم کتابِ پروژۀ شادی به موضوع «به یاد داشتن عشق» می‌پردازد و در خلال آن به روش‌هایی برای ترک عادت غرزدن اشاره می‌کند. به تعبیر خودش راهکارهای ضد نق‌زدن ارائه می‌دهد.

 

 

از نق‌زدن دست برداریم

بررسی‌ها نشان می‌دهد که میزان صمیمیت یک زوج، تا حد زیادی میزان رضایت آن‌ها را از روابط عاشقانۀ زندگی زناشویی‌شان تعیین می‌کند و هیچ چیز بیش از نق‌زدن، احساس صمیمیت (و دلبستگی) را نابود نمی‌کند.

 

چون جمع‌شدن رنجش‌های کوچک محبت ما را نسبت به یکدیگر کم می‌کند و شنیدن گلایه یا حتی صحبت‌کردن با لحنی کسل یا با صدای خشن، موجب ایجاد رنجش می‌شود، رابین راه‌هایی ارائه می‌دهد تا بدون آن‌که غر بزنیم، درخواست‌هایمان را مطرح کنیم.

 

برای یادآوری وظایف دیگران به آن‌ها، یادآوری‌های یک کلمه‌ای را پیشنهاد می‌دهد. مثلاً به‌جای این‌که بگویید: “فراموش نکن دوربین را برای تعمیر ببری”، بگویید: “دوربین”

با عنوان‌کردن همین تک کلمه، مفهوم را به طرف‌مقابل می‌رسانیم.

 

 

ساده‌ترین و البته شاید ناخوشایندترین راهکار ضد نق‌زدن این است که به‌جای درخواست از دیگران، تا حد امکان کارها را خودمان انجام دهیم.

 

 

نسبت به کارهایی که دیگران انجام می‌دهند، هوشیارتر و قدرشناس‌تر باشیم. ما به «اغراق ناخودآگاه در محق‌بودن خود» متهم هستیم، پدیده‌ای که براساس آن، ما به‌طور ناخودآگاه کمک‌ها و مهارت‌های خود را نسبت به افراد دیگر بیشتر برآورد می‌کنیم و خود را بالاتر از حد متوسط می‌دانیم.

 

 

انتظار تعریف و قدردانی نداشته باشیم

ما دچار یک عادت پنهان هستیم و آن نق‌زدن برای کارهایی‌ است که انجام می‌دهیم؛ چراکه از دیگران انتظار تشکر داریم.

همیشه به‌طور حق به جانبی تصور می‌کنیم که برای دیگران کارها و تلاش‌های خاصی انجام داده‌ایم؛ اما آنچنان که باید از تلاش‌هایمان تشکر نشده است و این موجب نق‌زدن ما می‌شود.

راهکاری که ارائه می‌شود این است که به خود بگوییم: «من این کار را برای خودم انجام می‌دهم. این، آن کاری است که خودم می‌خواهم.»

 

 

درست دعوا کنیم

پرداختن به عادت نق‌زدن، از پرداختن به بعضی رفتارهای دیگری که می‌خواهیم آن‌ها را تغییر بدهیم، ساده‌تر است.

باید سعی کنیم که در دعواها شوخ‌طبعی بیشتری داشته باشیم و بر پرخاشگری غلبه کنیم.

 

درست دعواکردن یعنی آن‌که در هر زمان، فقط یک موضوع مورد دعوا را مطرح کنید، نه این‌که بخواهید دعوایی را شروع کنید و همۀ گله‌هایی را که از اولین دیدارتان داشته‌اید، در آن جای دهید.

 

درست دعواکردن در شادی من نقش زیادی داشت، زیرا عدم موفقیت در درست دعواکردن، عامل عمدۀ احساس گناه در زندگی‌ام بود. به گفتۀ «مارک تواین»:  «یک وجدان ناراحت مانند آن است که مویی در دهانمان باشد.» وقتی «جمی» کار ناراحت‌کننده‌ای انجام می‌داد و من به او پرخاش می‌کردم، نسبت به پرخاش‌کردن، احساس بدی پیدا می‌کردم و تقصیر را به گردن او می‌انداختم. تا این‌که، بالاخره متوجه شدم علت اصلی احساس بدم، رفتار «جمی» نبود، بلکه احساس گناه خودم در مورد واکنشم نسبت به رفتار او بود.

 

 

 

جملاتی از کتاب پروژۀ شادی را با هم بخوانیم:

 

مردم بیشتر مایلند فکر کنند کسی که از آن‌ها انتقاد می‌کند، از آن‌ها باهوش‌تر است. همچنین، وقتی کسی وحدت‌نظر جمعی را مختل می‌کند، قدرت اجتماعی آن جمع را مختل می‌کند. […] داشتن دید انتقادی محاسنی دارد، به‌علاوه، سخت راضی‌شدن آسان‌تر است. گرچه نشان‌دادن اشتیاق ‌ساده‌تر و حساب‌نشده‌تر به نظر می‌رسد، اما در حقیقت، استقبال‌کردن از چیزی، بسیار دشوارتر از تحقیرکردن آن است و  پرمخاطره‌تر هم هست.


شنیدن شکایت، هم برای فرد غمگین و هم برای فرد شاد، کسالت‌آور است. «ساموئل جانسون»


بیشترین شادی را زمانی احساس می‌کردم که احساسات بدی که از پرخاشگری، نق‌زدن، غیبت‌کردن، محاصره‌شدن با ریخت‌وپاش‌ها، هله‌هوله‌خوری، مصرف الکل و بقیۀ موارد در من ایجاد می‌شد، در پایین‌ترین سطح خود قرار داشت. به‌خصوص، وقتی زبان تند و تیزم را کنترل می‌کردم، احساس شادی بیشتری داشتم. این‌ روزها، خیلی پیش می‌آمد که فقط یک ثانیه پیش از آن‌که داد و راه بیندازم، مکث کنم و لحنم را تغییر دهم، یا این‌که در اواسط یک جمله، آهنگ صدایم را عوض کنم.


 

#غر_نزنیم

 

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *