به خودم آمدم و متوجه شدم که اکثر ساعات شبانهروزم را یا پشت میزِکارم میگذرانم یا مقابلِ لپتاپِ شخصیام. و در دو حالت بهصورت نشسته و با حداقلِ حرکت. تصمیم گرفتم برای این عدمِ تحرک چارهای بجویم که ناگهان یادم افتاد به طنابِ مخصوص درازنشستی که پارسال خریده بودم و متاسفانه بعد از فروکشکردن ذوقوشوقِ […]
ماه: بهمن 1396
اگر ادبیات نبود…
اگر ادبیات نبود، دنیا چیزی کم داشت. شاید در نقصانِ دنیایِ بدونِ ادبیات تردید داشته باشیم، اما بیشک اگر ادبیات نبود، در من چیزی گم بود. ادبیات است که روحِ سرکشم را رام میکند، که فکرِ نخراشیدهام را صیقل میدهد، که حسِ لطیفِ زنانهام را نوازش میکند. واژه اگر نبود، افکار درون ذهن منجمد […]
آیا ما کاملا از اشتباه مبرا هستیم؟
پیشنوشت: از شخصی عملِخلافی سر زده، که موجب خدشه در اعتبارِ نام و نانش شده بود. هر کسی که از این ماجرا آگاه میشد، چُنان قدیس و یک معصوم به تجزیهوتحلیل اتفاقِ رخداده میپرداخت. و درصدد ریشهیابی مسئله برمیآمد. عدهای اینگونه تصور میکردند که حتما در فرهنگ خانوادگی آنها، قُبح اینگونه مسائل شکسته شده است. […]
از مزایای وبلاگنویسی
برای نوشتن در دفترم به هیچ آداب و قانونی مقید نیستم. بهنوعی پیرو ضربالمثل “چهاردیواری اختیاری” عمل میکنم. با اینکه سعی میکنم در رابطه با یک موضوعِ مشخص مطلبی بنویسم، اما لزوما انتهای نوشتههایم ادامه و در راستای ابتدای آن نیست. گاه از یک موضوعِ خاص شروع میکنم و در بهترین حالت با گذر از […]
ملت عشق
ملت عشق را یک ماهی میشود که به اتمام رساندهام. بنا به توصیف و تجویزِ دوستان میبایست خوانده میشد. میتوانم با اطمینان بگویم تنها کتابی بود که در چندوقت اخیر مرا به شدت با خود همراه کرد. نمیدانم تحتتاثیر روانیِ قلم نویسنده بودم، یا سرمست از عشقی که در هر گوشهی آن به مشام […]
کوپنهایت را در زمان مناسب مصرف کن
قرار نیست هر چیزی که در اختیار ماست، بیدرنگ و بیمعطلی استفاده شود. میتوانیم ادعا کنیم که ما مالک و صاحباختیار هستیم و “صلاح مملکت خویش خسروان دانند”. اما زندگیِ اجتماعی قوانین و چارچوبهای نامرئی و نانوشتهای برای افراد دستوپا کرده است. گاه پایبندی به این اصول به نفع و صلاحِ خودمان تمام میشود. اختیارات […]
شهامت نوشتن
پیشنوشت: این نوشته صرفا یک برونریزی ذهنی است. برونریزی که پس از مراجعه به کتابفروشی برای تهیهی چندجلد کتابِ -جلدسخت- مخصوص کودکان روی داده است. *** نوشتن شهامت میخواهد وقتی میدانی چیزی که مینویسی در اقیانوسِ محتوا، شانس کمی برای دیدهشدن دارد. آیا اگر محتوای تولیدشده -چون جسمِ شناوری- در حین بالاوپایین […]
سیستمِ بیوشیمیاییِ احساسِ خوشبختی
در طی زمان، و با مشاهدهی رفتار و احساست افراد به این نتیجه رسیده بودم که هر شخصی دارای یک Default یا پیشفرضِ معینِ احساسی است. مثلا بعضی از افراد به طورِ پیشفرض، شاد هستند. یا عدهای دیگر غمگین و افسرده. وجود پیشفرض، به این معنا نیست که افرادی که در یک دستهی مشخص هستند؛ همیشه و بهطور […]
کتابی که خواهرزادهام دوست نداشت
غالبا آدمی سعی در جبران کمبودهای خویش در فرزندان یا کودکان نزدیکش دارد. منکر این نمیشوم که من هم از این قاعده مستثنی نبودهام. همیشه سعیام بر این بوده است که خواهرزادههایم -ماهان و محیا- از همین دوران کودکی با کتاب انس بگیرند و آن را دوستِ جداییناپذیر و همیارِ همیشگی زندگی خویش قرار دهند. […]
متقاضیِ شاگریکردن
خانمِ جوانِ جویایِ کاری تعریف میکرد که حسابداری خواندهام، مایل هستم در جایی مشغول به کار شوم، اما هنوز اعتمادبهنفس کافی برای این کار ندارم. و در خودم این توانمندی و قابلیت را نمیبینم که بهتنهایی بتوانم حسابوکتاب یک شرکت یا یک بنگاهاقتصادی را انجام دهم. ادامه داد: “هر چه میدانم محدود به آموختهها و […]