نوشتههای پیشینش را مرور میکرد. تیترها را از نگاهش میگذرانید. از حجم نوشتههای دردآلود و آکنده از رنجش شگفتزده شد. تعداد نوشتههای غمگینش بیش از واقعیت بود. حتی گویی بیش از روزهایی که در طول سال غمگین و افسرده بوده است. با خودش فکر کرد: «آیا تعداد روزهای شاد زندگیام به همین اندازه […]
ماه: اردیبهشت 1398
کتابفروشی است یا بقالی؟!
کتابهای خوبی داشت. از آن کتابهایی که در هر کتابفروشی یافت نمیکنی. از همانهایی که باید چندکیلومتری خیابان گز کنی تا بتوانی بیابیاش. در مسیری پُرتردد واقع شده بود. بیتفاوت به رفتوآمدهای رهگذران ایستادم و یکبهیک جلدنوشتههای کتابها را از پشت ویترین رصد کردم. اکثراً کتابهایی بودند که یا خوانده بودم یا آرزوی خواندنشان […]
آیا گزینههای در دسترس بهترین هستند؟
خبرنگاری در تیمارستان از نحوۀ سنجشِ بهبود بیماران روانی پرسید. روانپزشک توضیح داد: «ما در اینجا یک وان پُر از آب داریم که میخواهیم آن را خالی کنیم. ابزارهای موجود برای انجام این کار یک قاشق، یک پیمانه و یک سطل است. اگر شما بخواهید این وان را خالی کنید چه روشی را انتخاب میکنید؟» […]
زنبودن از نگاه سعاد الصباح
من هم میتوانستم مثل بسیاری از زنان آینهبازی کنم میتوانستم قهوهام را در گرمای تختخوابم جرعهجرعه بنوشم و حرفهایم را از پشت تلفن پی بگیرم بیآنکه از روزها و ساعتها خبری داشته باشم میتوانستم آرایش کنم سُرمه بکشم دلربایی کنم و زیر آفتاب برنزه شوم و روی امواج مثل پری دریایی برقصم میتوانستم خود را […]
خواندن و نوشتن در برهههای مختلف زمانی
کتابهایم را پهن کردهام وسط اتاق. یکییکی برمیدارم و با دستمالی نمناک گردوخاکشان را میزدایم. در حین گردگیری به عناوین کتابها هم نیمنگاهی میاندازم. آنهایی را که عزیزتر هستند ورق میزنم و قسمتهای کوچکی از متن را که قبلاً زیر آن خط کشیدهام، با حرکت سریع چشم مرور میکنم. تصمیم گرفتهام کتابهایم را تفکیک […]