در مکان همیشگی منتظر سرویس شرکت ایستادهام. با ستایشِ سکوتِ مسحورکننده و خنکایِ دلپذیرِ صبحگاهی بر لب. برای فروکاستن از رنجِ لحظههایِ کشدارِ انتظار خود را به براندازکردن اطراف سرگرم کردهام. افراد ثابت محله در آن ساعت را حضوروغیاب میکنم. چند ثانیه بعداز رسیدنم مثل هر روز وَنی قرمزرنگ با دری که اغلب باز […]
دسته: توسعهفردی
قلمرو نگرش فصلی از کتاب رگۀ طلا | جولیا کامرون
تازهکار که باشیم مدام دچار تردید میشویم. تردید در درستی راهی که انتخاب کردهایم، در نتیجهبخشبودن تلاشهایمان. ممکن است باقیماندن در تردید حتی ما را از سعیوخطاکردن هم بازدارد. مرتب خودمان را مقایسه میکنیم. یک قیاس خطا با افرادی که انتهای راهاند. چشمهایمان را به روی تلاشِ بیوقفۀ حرفهایها میبندیم. زمینخوردنهای گریزناپذیر مسیر را نادیده میگیریم. […]
از قصۀ مادربزرگ تا قصهتراپی شاهین شرافتی
قصۀ مادربزرگ تمام روزهای هفته را به شوق رسیدن آخر هفته سپری میکردم. پنجشنبه عصر که میشد کولهبارم را میبستم و راهی خانۀ مادربزرگ میشدم. لذت خوابیدن روی تراس یک سو و شوق شنیدن قصۀ همیشگی مادربزرگ یک سوی دیگر. چلۀ تابستان جایمان روی تراس بود. تنگاتنگ هم توی پشهبند تکنفره دراز میکشیدیم. نسیم […]
آیا گزینههای در دسترس بهترین هستند؟
خبرنگاری در تیمارستان از نحوۀ سنجشِ بهبود بیماران روانی پرسید. روانپزشک توضیح داد: «ما در اینجا یک وان پُر از آب داریم که میخواهیم آن را خالی کنیم. ابزارهای موجود برای انجام این کار یک قاشق، یک پیمانه و یک سطل است. اگر شما بخواهید این وان را خالی کنید چه روشی را انتخاب میکنید؟» […]
خواندن و نوشتن در برهههای مختلف زمانی
کتابهایم را پهن کردهام وسط اتاق. یکییکی برمیدارم و با دستمالی نمناک گردوخاکشان را میزدایم. در حین گردگیری به عناوین کتابها هم نیمنگاهی میاندازم. آنهایی را که عزیزتر هستند ورق میزنم و قسمتهای کوچکی از متن را که قبلاً زیر آن خط کشیدهام، با حرکت سریع چشم مرور میکنم. تصمیم گرفتهام کتابهایم را تفکیک […]
خواندن سادهتر است یا نوشتن؟
در روزهایی هم که زمان کافی برای فکر کردن و پرداختن به توسعۀ مهارتهای فردی ندارم، از سهمیۀ مطالعۀ روزانهام غافل نمیشوم. چندصفحهای هم که شده حتی با چشمان خوابآلود مطالعه میکنم تا با خیال آسودهتری سر به بالین بگذارم. گویا خواندن هرچند سطحی و کمعمق، با من عجین شده است. خواندن حتی اگر […]
ترس از تغییرات سازمانی
حتی اگر بدانیم قرار است بعد از یک تغییر با وضعیت مطلوب و خوشایندی مواجه شویم، باز هم میزانی از دلواپسی را در وجود خود احساس خواهیم کرد. دلواپسی ناشی از ابهام هزاران اما و اگر و سؤالِ بیپاسخ. هر چقدر شرایط پیشِ رو حیاتیتر یا ابهام موجود فراتر از حد معمول باشد، نگرانیها […]
به خودت دروغهای مثبت بگو
نمیدانم کِی و کجا بود که متنی خواندم با مضمون ذیل. احتمالاً کارسازی و عمق تأثیر نوشته به آن اندازه بوده است که بعد از خواندن آن، نعرهزنان سر به بیابان نهادهام. ممکن است شما مدام خودتان را با این فکر آزار بدهید که زشت هستید. به هر حال شما که زشتترین فرد […]
رونویسی روشی برای تقویت مهارت نویسندگی
اولین بار از آقا معلمِ نازنینم، محمدرضا شعبانعلی شنیدم که از روی بعضی از کتابهایش رونویسی میکند. در آن زمان تصور اینکه کسی جهت افزایش یادگیری از روی متنی رونویسی کند، چندان برایم قابل هضم نبود. تاریخچۀ رونویسی در ذهن من به مشقِ شب در دوران ابتدایی بازمیگشت. فکر میکردم آدم حتماً باید حوصله و زمان […]
ننوشتن به بهانه کمالطلبی یا گریز از قضاوتشدن
مدعیام که نسبت به حرف و نظر مردم بیتفاوت هستم. تصور میکنم از قضاوتشدن هراسی ندارم. خیال میکنم تا آن اندازه از آزادی عمل برخوردارم که تصمیمها و انتخابهایم متأثر و آلوده به قضاوتهای دیگران نمیشود. چراکه در ذهنم پروراندهام که دیگران با تصویری ناقص از من و دنیایم آشنا هستند. پس مورد قضاوت واقع […]