نه به جادو اعتقاد داشتم، نه به شانس. با رویدادن سلسلهوار اتفاقاتی از ذهنم گذشت یا بدشانس هستم یا شاید اسیر جادو شدهام. دچار چیزی شدهام شبیه موانع دیجیتال برای بهروزرسانی وبلاگ من. اسیر خودکارهای جادویی. قصد کردم ابزار مناسبی تهیه کنم تا از نوشتن صفحات صبحگاهی لذت ببرم. راه دوری نروید. مناسبترین ابزار […]
برچسب: نوشتن
قلمرو نگرش فصلی از کتاب رگۀ طلا | جولیا کامرون
تازهکار که باشیم مدام دچار تردید میشویم. تردید در درستی راهی که انتخاب کردهایم، در نتیجهبخشبودن تلاشهایمان. ممکن است باقیماندن در تردید حتی ما را از سعیوخطاکردن هم بازدارد. مرتب خودمان را مقایسه میکنیم. یک قیاس خطا با افرادی که انتهای راهاند. چشمهایمان را به روی تلاشِ بیوقفۀ حرفهایها میبندیم. زمینخوردنهای گریزناپذیر مسیر را نادیده میگیریم. […]
خواندن و نوشتن در برهههای مختلف زمانی
کتابهایم را پهن کردهام وسط اتاق. یکییکی برمیدارم و با دستمالی نمناک گردوخاکشان را میزدایم. در حین گردگیری به عناوین کتابها هم نیمنگاهی میاندازم. آنهایی را که عزیزتر هستند ورق میزنم و قسمتهای کوچکی از متن را که قبلاً زیر آن خط کشیدهام، با حرکت سریع چشم مرور میکنم. تصمیم گرفتهام کتابهایم را تفکیک […]
خواندن سادهتر است یا نوشتن؟
در روزهایی هم که زمان کافی برای فکر کردن و پرداختن به توسعۀ مهارتهای فردی ندارم، از سهمیۀ مطالعۀ روزانهام غافل نمیشوم. چندصفحهای هم که شده حتی با چشمان خوابآلود مطالعه میکنم تا با خیال آسودهتری سر به بالین بگذارم. گویا خواندن هرچند سطحی و کمعمق، با من عجین شده است. خواندن حتی اگر […]
موانع دیجیتال برای بهروزرسانی وبلاگ من
از چند ماه پیش تصمیم گرفتم بیشتر بنویسم و بیشتر منتشر کنم. تقریباً از اوایل مهرماه. هنوز جرئت نکردهام مثل دوست متممیام، حسین قربانی به بروزرسانی هر روزه حتی فکر کنم. میدانم عدمتعهد به روزانهنویسی همان و دستبهیقهشدن با جناب عزتنفس همان. فعلاً همین که حضور پررنگتری داشته باشم برایم کافیست. داشتم میگفتم. تصمیم […]
از معایب اختصارنویسی افراطی
نوشتن جزء یکی از دغدغههای پررنگِ این روزهایم شده است. از همان آخرین روز شهریور که نوشتن صفحات صبحگاهی به وقت ساعت برنارد را تجربه کردم، هر روز تا قبل از ساعت پنجونیم صبح حتی اگر شده یک صفحهای نوشتهام تا همچنان نوشتنِ صفحات صبحگاهی را متعهدانه پابرجا نگه دارم. به لطف شرکت در […]
من چرا مینویسم؟
پیشنوشت: این نوشته را بیشتر از یک هفته است که در پیشنویس منتظر گذاشتهام. چند باری به آن سر زده و هر بار بیمارگونه به جان آن افتادهام. در نهایت به این شکل درآمد که شباهت چندانی هم با جرقۀ اولیه ندارد. در نوشتن دچار وسواس دستوپاگیر شدهام. فراموش میکنم فعلاً من باید به کمیت […]
12 روش برای بیشتر نوشتن
پیشنوشت: غالب عناوینی که در اینجا مطرح میکنم، دغدغههای شخصی هستند. موضوعاتی که به فکر چارهجویی برای آنها افتادهام و خلاصهنویسیهایم را بهامید ثمربخشبودن برای دیگری در اینجا نیز منتشر میکنم. انتشار این مطالب به این معنا نیست که من تا آخر راه رفتهام و بهدلیل کارایی با دیگران هم به اشتراک میگذارم؛ بلکه با تأسی […]