گاهی بهواسطۀ امتیازهای دوستان متممی به کامنتهای گذشتۀ خودم مراجعه میکنم و برای یادآوری مطالب و نوشتههایم نگاهی به آنها میاندازم.
باز هم لطف یکی از دوستان مرا به گذشتهها سوق داد. پیامم را که خواندم از این میزان خودافشایی متعجب شدم.
نمیدانم آن پیام را چندوقت پیش نوشتهام یا بههنگام نوشتنش چرا فکر کردهام که ایرادی ندارد اگر به آن موضوع اشاره کنم.
پیام چندان خاصی نیست اما اگر در این مقطع زمانی قصد نوشتن آن کامنت با همین مفهوم را داشتم بهنحو متفاوتی از کلمات و جملات استفاده میکردم.
درگیری ذهنی من در رابطه با آن پیام بهحدی بود که ساعت چهار صبح با یادآوری آن از خواب بیدار شدم.
دلم میخواست امکان اصلاح گذشته وجود داشت. امکان اصلاح کامنتها، صحبتها و رفتارها.
چندلحظهای امکان اصلاح کامنتها در متمم را تصور کردم. مثلاً شخصی نکتهای بیان کرده و من در خاطرم مانده و بعدازمدتی که دوباره به آن مراجعه میکنم، اثری از آن گفتهها نمیبینم.
چنین امکانی هم چندان خوشایند و عملی بهنظر نمیآید.
جملهای منسوب به ناپلئون بناپارت است که میگوید:
همیشه حرفی را بزن که بتوانی بنویسی، چیزی را بنویس که بتوانی امضایش کنی و چیزی را امضاء کن که بتوانی پایش بایستی.
تماشا و مرور گذشتهها، روندی که طی شده است را به ما نشان میدهد. روند رشد و تغییر در دیدگاهها و تفکرات.
باور به تغییرپذیری دو نکته را به ما گوشزد میکند:
1- وقتی بهوجود تغییرات و دگرگونیها در وجود خود پی میبریم، باید نسبت به دیدگاهها و نگرشهای زمان حال خود با نرمش بیشتری برخورد کنیم؛ چون به این باور رسیدهایم که ما آنچنان هم که تصور میکنیم، صلب و سخت نیستیم و با گذر زمان تغییر عقیده میدهیم و صاحب عقاید و باورهای متفاوت و حتی متناقض میشویم.
پس از سرسختی خود در دفاع از نظراتمان بکاهیم.
2- هرگاه خواستیم حرفی بزنیم یا پیامی را در جایی مکتوب کنیم باید بدانیم که گذشته قسمتی از زندگی ما باقی خواهد ماند. باید حداقل در آن مقطع زمانی احساس کنیم که در آینده از این نگرش دفاع خواهیم کرد؛ چون تصورمان بر این است که با اطلاعات و شرایط موجود بهترین انتخاب صورت گرفته است.
ما باید مسئولیت تمام کارهایمان را بپذیریم. باید نسبت به گذشتۀ خود هم متعهد باشیم.
آیا از اینکه در سالهای آینده با خودمان در این زمان روبهرو شویم احساس ناراحتی و پشیمانی نخواهیم کرد؟ پس بهتر است تلاش کنیم حرفی را بزنیم که با یادآوری آن احساس تأسف و سرخوردگی نداشته باشیم.
شاید چنین باوری که هر گفتار و کردار اثر و نشانهای بر پیکرۀ هستی باقی خواهد گذاشت ما را محتاطتر و خاموشتر کند؛ اما حداقل تلاش میکنیم تا سنجیدهتر رفتار کنیم.