چندوقت پیش باوجود تجربۀ ناخوشایندی که از اولین خریدِ اینترنتی خود در سالهایِ گذشته داشتم؛ وسوسه، نیاز و حسِ مالکیت بر من غالب شد و با نادیدهگرفتن آن اتفاق، دوسه خریدِ اینترنتی انجام دادم.
بارها خدماتِ اینترنتی دریافت کردهام اما خریدِ کالا نه.
در یکی از این خریدها، چندساعتی بعدازسفارش، فروشنده برای پاسخگویی به پارهای از سوالات و صحتِ آدرس برای ارسالِ بهموقعِ محصول با من تماس گرفت. پاسخش را دادم و بستۀارسالی در زمانِ وعدهدادهشده و بهموقع به دستم رسید.
بماند که کیفیتِ محصول اندکی پایینتر از تصورات من بود.
اصل مسئله اینجاست که چندروز بعد از خرید، از شرکتِ فروشنده ایمیلی دریافت کردم مبنی بر تهیۀ همان محصول با یک تخفیفویژه.
در آن لحظه دچار احساس فریبخوردگی گشتم.
من ابتدا با قیمتی که پرداخته بودم هیچ مشکلی نداشتم. باورم بر این بود که قیمتِ پرداختشده با ارزشِمحصولِ خریداریشده متناسب است. اما در آن لحظه دچار شک و بدبینی شدم که ارزشی کمتر از چیزی که پرداختشده، دریافت کردهام.
اگر من مدیرفروش یا مسئول تبلیغات یک کسبوکارِ اینترنتی بودم، فکر میکنم هیچگاه چنین عملی انجام نمیدادم. شاید در همان لحظۀ خرید به خریدار اعلام میکردم که شما میتوانید با این کدِ تعیینشده، خریدی ارزانتر داشته باشید.
یا حداقل آن ایمیل را برای افرادی که بهتازگی خریدی انجام دادهاند، ارسال نمیکردم.
ممکن است از ذهن شما هم بگذرد که شاید آن ایمیل ارسال شده است که خریدار بالقوه را ترغیب کند که اگر قصد خرید هدیهای دارد، به محصول با این دید نگاه کند. و خرید دوم را با قصد هدیهدادن انجام دهد.
اما با تصور بالا هم نتوانستم خودم را برای دریافت آن ایمیل قانع کنم. چون شدتِ احساسِ مالباختگی بهمراتب بیشتر از آن بود که بتوانم صرفاً به آن بهعنوان یک ایمیلِتبلیغاتی نگاه کنم. 🙂
البته باید بگویم که من خریدِ اینترنتی را بهعنوان یک نوع از خرید پذیرفتهام، ضرورت آن را هم درک میکنم. و احتمالا باز هم آن را تجربه خواهم کرد.