رونویسی روشی برای تقویت مهارت نویسندگی

اولین بار از آقا معلمِ نازنینم، محمدرضا شعبانعلی شنیدم که از روی بعضی از کتاب‌هایش رونویسی می‌کند. در آن زمان تصور اینکه کسی جهت افزایش یادگیری از روی متنی رونویسی کند، چندان برایم قابل هضم نبود.  تاریخچۀ رونویسی در ذهن من به مشقِ شب در دوران ابتدایی بازمی‌گشت. فکر می‌کردم آدم حتماً باید حوصله و زمان… ادامه خواندن رونویسی روشی برای تقویت مهارت نویسندگی

ننوشتن به بهانه کمال‌طلبی یا گریز از قضاوت‌شدن

مدعی‌ام که نسبت به حرف و نظر مردم بی‌تفاوت هستم. تصور می‌کنم از قضاوت‌شدن هراسی ندارم. خیال می‌کنم تا آن اندازه از آزادی عمل برخوردارم که تصمیم‌ها و انتخاب‌هایم متأثر و آلوده به قضاوت‌های دیگران نمی‌شود. چراکه در ذهنم پرورانده‌ام که دیگران با تصویری ناقص از من و دنیایم آشنا هستند. پس مورد قضاوت واقع… ادامه خواندن ننوشتن به بهانه کمال‌طلبی یا گریز از قضاوت‌شدن

موانع دیجیتال برای به‌روزرسانی وبلاگ من

از چند ماه پیش تصمیم گرفتم بیشتر بنویسم و بیشتر منتشر کنم. تقریباً از اوایل مهرماه. هنوز جرئت نکرده‌ام مثل دوست متممی‌ام، حسین قربانی به بروزرسانی هر روزه حتی فکر کنم. می‌دانم عدم‌تعهد به روزانه‌نویسی همان و دست‌به‌یقه‌شدن با جناب عزت‌نفس همان. فعلاً همین که حضور پررنگ‌تری داشته باشم برایم کافی‌ست.   داشتم می‌گفتم. تصمیم… ادامه خواندن موانع دیجیتال برای به‌روزرسانی وبلاگ من

از معایب اختصارنویسی افراطی

نوشتن جزء یکی از دغدغه‌های پررنگِ این روزهایم شده است. از همان آخرین روز شهریور که نوشتن صفحات صبحگاهی به وقت ساعت برنارد را تجربه کردم، هر روز تا قبل از ساعت پنج‌ونیم صبح حتی اگر شده یک صفحه‌ای نوشته‌ام تا همچنان نوشتنِ صفحات صبحگاهی را متعهدانه پابرجا نگه دارم.   به لطف شرکت در… ادامه خواندن از معایب اختصارنویسی افراطی

اولین تجربۀ داستان‌نویسی من

وقتی در طرح ویژۀ مدرسۀ نویسندگی خواندم که باید در فصل زمستان یک روز در میان یک داستان کوتاه بنویسم خنده‌ام گرفت. من و داستان‌نویسی؟! باید یک روز داستان کوتاهِ پیشنهادشده را بخوانم و روز بعد داستانی کوتاه بنویسم. با خودم گفتم من به همان خاطره‌نویسی معمول ادامه می‌دهم. تا این مرحله که پیش آمده‌ام انتقال… ادامه خواندن اولین تجربۀ داستان‌نویسی من

من چرا می‌نویسم؟

پیش‌نوشت: این نوشته را بیشتر از یک هفته است که در پیش‌نویس منتظر گذاشته‌ام. چند باری به آن سر زده و هر بار بیمارگونه به جان آن افتاده‌ام. در نهایت به این شکل درآمد که شباهت چندانی هم با جرقۀ اولیه ندارد. در نوشتن دچار وسواس دست‌وپاگیر شده‌ام. فراموش می‌کنم فعلاً من باید به کمیت… ادامه خواندن من چرا می‌نویسم؟

نوشتن صفحات صبحگاهی به وقت ساعت برنارد

یکی از آرزوهای همیشگی‌ام این بوده است که ای کاش من هم ساعتی شبیه به ساعت برنارد داشتم تا هر وقت دلم می‌کشید زمان را متوقف می‌کردم و با آسودگی تمام به کارهایم می‌پرداختم. برای من آن یک ساعتِ اضافه در آخرین روز از شهریورماهِ دوست‌داشتنی، مانند تجربۀ برنارد با آن ساعت جادویی‌اش است. و امروز… ادامه خواندن نوشتن صفحات صبحگاهی به وقت ساعت برنارد

12 روش برای بیشتر نوشتن

پیش‌نوشت: غالب عناوینی که در اینجا مطرح می‌کنم، دغدغه‌های شخصی هستند. موضوعاتی  که به فکر چاره‌جویی برای آن‌ها افتاده‌ام و خلاصه‌نویسی‌هایم را به‌امید ثمربخش‌بودن برای دیگری در اینجا نیز منتشر می‌کنم. انتشار این مطالب به این معنا نیست که من تا آخر راه رفته‌ام و به‌دلیل کارایی با دیگران هم به اشتراک می‌گذارم؛ بلکه با تأسی… ادامه خواندن 12 روش برای بیشتر نوشتن

شهامت نوشتن

پیش‌نوشت: این نوشته صرفا یک برون‌ریزی ذهنی است. برون‌ریزی که پس از مراجعه به کتابفروشی برای تهیه‌ی چندجلد کتابِ -جلدسخت- مخصوص کودکان  روی داده است.   ***   نوشتن شهامت می‌خواهد وقتی می‌دانی چیزی که می‌نویسی در اقیانوسِ محتوا، شانس کمی برای دیده‌شدن دارد.   آیا اگر محتوای تولیدشده -چون جسمِ شناوری- در حین بالاوپایین… ادامه خواندن شهامت نوشتن