اولین بار دربارۀ کتاب رهش از زبان امیر تقوی متنی خواندم با عنوان «رهش، داستان تهران امروز و خودبس». جذابیتِ عنوان کتاب چنان بود که هم در لیست کتابهایی که باید خریداری بشود، قرار گرفت و هم در خاطرم. طرح پشت جلد: طبق عادت ابتدا پشت جلد کتاب را برای بار دوم میخوانم. اولین… ادامه خواندن کمی درباره رسمالخط کتاب رهش | رضا امیرخانی
نتایج برای "#من_و_کتاب"
آخرین شانسِ یک قمارباز
پیشنوشت: چون در اکثر غرفههای نمایشگاه، کتاب قمارباز نوشتهی فئودور داستایوفسکی موجود بود تصمیم گرفتم آن را تهیه کنم. البته اعتبار نام داستایوفسکی در کنار نام جلال آلاحمد در آن لحظه مرا از انتخابم مطمئن ساخت. + قبلاً نوشتهام که گاهی تنها «به اعتبارِ یک نام» کتابهایم را تهیه میکنم. چند ماه پیش کتاب را به… ادامه خواندن آخرین شانسِ یک قمارباز
3 دلیل که دیگر از نمایشگاه، کتاب نمیخرم
چند سالی بود که قبل از برگزاری نمایشگاهِ کتابِ شیراز برای فرارسیدن زمان موعود لحظهشماری میکردم تا یک روز را به پرسهزدن و گشتوگذار در نمایشگاه اختصاص دهم و با لیستی در دست، به جستجوی کتابهای مورد نظر بپردازم. تعداد کتابهایی که تهیه میکردم تقریباً برای نیمی از سالام کفایت میکرد. گاهی کتابهایی مورد نظرم… ادامه خواندن 3 دلیل که دیگر از نمایشگاه، کتاب نمیخرم
بابالنگدراز | اثر جین وبستر
جودیابوت از همان دوران کودکی شخصیتِ کارتونیِ محبوب من بود. لحظهشماری میکردم تا زمان پخش آن فرا برسد و هر ثانیهی آن را باولع به تماشا مینشستم و همپایش غرق در خیالپردازی میشدم. شاید چون براین اعتقاد است که «مهمترین خصوصیت آدمی قوهی تخیل و تصور است.» بهراحتی میتواند قوهی تخیل مخاطب را فعال؛ و او را… ادامه خواندن بابالنگدراز | اثر جین وبستر
کتاب سقوط (آلبر کامو)
دربارۀ فراموشی ” منصف باشیم: گاهی اتفاق میافتاد که فراموشکردنهایم بهجا بودند. بهطور حتم متوجه شدهاید که آدمهایی هستند که اعتقاد مذهبیشان بر این پایه است که همهی توهینها و آزارها را ببخشند و بهراستی همین کار را هم میکنند، ولی هرگز از یاد نمیبرند. اما من از آن قماش آدمها نبودم که توهینها را… ادامه خواندن کتاب سقوط (آلبر کامو)
کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد…(اوریانا فالاچی)
«نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» نجواهای یک مادر است با جنینی که در شکم دارد. و به گفتۀ خودش «طرح یک انسان» است تا یک انسانِ واقعی و کامل. زنی که با شنیدنِ خبرِ مادرشدنش، شگفتزده و متحیر میشود. مادرشدنِ او بهای سنگینی دارد چرا که باید بار یک رسوایی را بر دوش بکشد.… ادامه خواندن کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد…(اوریانا فالاچی)
داستان پداگوژیکی به قلمِ ماکارنکو
امروز داستانِ پرچالش اما امیدبخش ماکارنکو را به پایان رساندم. باید اعتراف کنم که اولین بار بیشتر مجذوب عنوان کتاب شدم. کتابِ داستانِ کولونیِ ماکسیمگورکی، به لطف یاور مشیرفرِ عزیز در چرخهیِ کتابخوانیِ متممیها قرار گرفت، اولین نفر به دست فواد انصاری عزیز رسید. و بعد از آنکه پوریا صفرپور عزیز در وبلاگش از داستان… ادامه خواندن داستان پداگوژیکی به قلمِ ماکارنکو
درک یک پایان
پیشنوشت: با نیتِ خریدِ کتاب انسانِ خردمند رفته بودم که به توصیه یا شاید اصرار فروشنده چند جلد کتاب خارج از برنامه هم برداشتم. هدفم تهیهی یک لیستِ از پیش آمادهشده بود که وقتی با پشنهادات فروشنده مواجه شدم؛ تصمیم گرفتم مقداری از سرسختی خودم در عدمپذیرشِ توصیههایش را کم کنم. چون با خودم قرار گذاشتهام… ادامه خواندن درک یک پایان
ملت عشق
ملت عشق را یک ماهی میشود که به اتمام رساندهام. بنا به توصیف و تجویزِ دوستان میبایست خوانده میشد. میتوانم با اطمینان بگویم تنها کتابی بود که در چندوقت اخیر مرا به شدت با خود همراه کرد. نمیدانم تحتتاثیر روانیِ قلم نویسنده بودم، یا سرمست از عشقی که در هر گوشهی آن به مشام… ادامه خواندن ملت عشق