در اولین برخورد، آراستگیِ ظاهر یکی از فاکتورهای تعیینکننده و اثرگذار است. براساس همان نگاه، یک تصویرِ کلی از شخصی که روبهرو قرار گرفته است در ذهنمان نقش میبندد. گاه همان تصویر، میزانی میشود برای ادامۀ رابطه یا رهاکردن برای همیشه. چرا که پیرایشِ ظاهر بر منزلتی که برای شخصِ مقابل قائل هستیم، هم دلالت دارد.
فرقی نمیکند که قابِ روبهرویِ ما یک شخص باشد یا یک شیء یا یک دستنوشته.
اگر با همان نگاهِ اجمالی، بیذوقیِ نگارنده استنباط شود و احساس کنیم که نویسنده با حداقل حوصله و سلیقه به نگارش پرداخته است، ممکن است این شلختگی ما را از همان ابتدا از ادامۀ خوانشِ نوشته منصرف کند یا اینکه با پیشروی در هر گام، میل و رغبت در ما کم و کمتر شود. یا اگرکه تا آخر هم ادامه بدهیم، مقداری از تمرکز ما صرف چیدمان و مرتبسازیِ واژگان، حدسِ کلمات و عباراتِ مبهم و تلاش برای درکِ مقصودِ اصلیِ نگارنده میشود.
کلمات و نحوۀ انتقالِ آنها هم میتوانند با خود سرزندگی یا سستی به همراه داشته باشند. از همین رو توجه به زیباییِ بصری در نوشته حائز اهمیت است.
با رعایت نکاتی مثل؛ علائم نگارشی، فاصله و نیمفاصله، طولِ سطرها و پاراگرافها و انتخاب و چیدمانِ صحیحِ واژگان تلاش میکنیم تا مقصودمان را به شیواترین شکلِ ممکن بیان کنیم. و فاصلۀ میان گفتهها و برداشتها را کم کنیم.
جملاتِ طویل و سطرهایِ یکنفس بهپیش راندهشده ممکن است از شفافیتِ کلام بکاهند. و کجفهمی و سوءبرداشت را به همراه داشته باشند.
با تمام این تفاسیر، نمیخواهم بگویم که باید تمام توجه و دقت خود را معطوف به ویراستاری نوشتهها کنیم و از اصل غافل شویم. مسلم است که جانمایۀ کلام و نغزیِ سخن شرط است. اما چه بهتر که یک سخنِ نیکو در قالبی شکیل و درخور به مخاطب پیشکش شود.
#ویراستارباشی