شاید زندگی پیدا کردن بخشهایی از خودمان در تکهتکههایی از یک کل منسجم است.
پیدا کردنی که بهاندازۀ یک عمر طول میکشد.
و تکههایی که همه جا حضور دارند و فقط کافی است ما در مسیرشان قرار بگیریم، آن وقت اگر هشیار باشیم، شاید بخشهایی از خودمان را ببینیم. بخشهایی از خودمان را در رابطهها و در آدمهایی که تجربه میکنیم، در موقعیتهایی که قرار میگیریم، در فیلمهایی که میبینیم، در تاریخی که مرور میکنیم و حتی در کوچهای که هیچ عابری ندارد و باد درختهایش را بدون حضور تماشاچیان نوازش میکند.
نوشتهای که خواندیم، متن ابتدایی و همچنین جلدنوشتۀ کتاب تکههایی از یک کل منسجم است.
تجربههای پونه مقیمی در کتاب تکههایی از یک کل منسجم :
پونه مقیمی رواندرمانگری است که از تجربۀ حضور مراجعانش برای نوشتن این کتاب بهره گرفته است. صفحۀ اینستاگرام او دربردارندۀ قسمتهایی از کتاب تکههایی از یک کل منسجم است که بهمرور و حتی پیش از چاپ کتاب منتشر شده است.
از مراجعین عزیزم صمیمانه سپاسگزارم که اگر تجربۀ حضور آنها نبود، هیچگاه این کتاب به سرانجام نمیرسید. مراجعینی که اجازۀ ورود به دنیای زیبا و رنجکشیدۀ درونشان را دادند و مرا به سختترین و دردناکترین خاطراتشان بردند.
کتاب تکههایی از یک کل منسجم در نه فصل به شرح ذیل گردآوری شده است:
️️️فصل اول: نگاهی به مفهوم زندگی و واقعیتهای آن
فصل دوم: ما و رابطهها
فصل سوم: احساسها و راههای فرار از درد
فصل چهارم: تفکراتی که صمیمیت را در رابطه کم میکند
فصل پنجم: رابطه میتواند بستر چه اتفاقهایی باشد؟
فصل ششم: رفتارهایی که به درک کردنِ آدمها کمک میکند
فصل هفتم: ما و آدمها و تمام آن بخشهای مشترک انسانی
فصل هشتم: زمان همان عنصر اصلی رشد در رابطهها است
فصل نهم: تنهایی
هر فصل شامل بخشهای کوتاهی است که با عناوین گویا و بایسته بهطرز هنرمندانهای نامگذاری شده است. متن کتاب با زبان ساده و قابلفهمی در طول سه سال نگاشته شده است. تکهتکه بودن بخشها به ما این امکان را میدهد که بتوانیم هر بخش را بدون ترتیب خاصی مطالعه کنیم. اگرچه میتوانیم با خواندن مطالب از ابتدا تا انتها به تصویر منسجمتری از مفهوم نهفته در کتاب دست یابیم.
در سراسر کتاب با متنهایی مواجه میشویم به نام «مکث» و «نامه». نامهها تلنگری هستند برای سفر به درون و مکثها هم بهعنوان سرعتگیری جهت توجه به بدن و جریان زندگی عمل میکنند.
این کتاب به همت نشر بینش نو به چاپ رسیده است. شاید جالب باشد بدانید که چاپ اول کتاب دی ماه 1397 و چاپ ششم آن فروردین 1398 است.
+ [شاید دوست داشته باشید در مدرسه نویسندگی هم مطلبی با عنوان پونه مقیمی | تکههایی از یک کل منسجم را مطالعه کنید.]
برشهایی از کتاب تکههایی از یک کل منسجم را با هم بخوانیم:
در تمام زندگیها جاهای خالی بزرگی وجود دارد که دیگر قرار نیست پُر شوند یا میتوانیم مدام چشم بدوزیم و حسرت بخوریم، یا سوگواری کنیم و با این درد کنار بیاییم.
برای بعضی از «نداشته»ها نباید تلاش کرد. باید فقط کنار آمد.
هیچگاه با زندگی قهر نکنید، چون هر آنچه اتفاق میافتد ما را به خودمان و حقیقتهای زندگی نزدیکتر میکند و هر رویارویی با حقیقت با تمام تلخیاش مفید است و ما را با بخشهایی از زندگیمان مواجه میکند که احتیاج به تغییر و بازنگری دارد.
حس کردن خوشبختی حس کردن مسیری است که خودمان تلاش میکنیم تمامش کنیم اما موضوع اصلاً تمام کردن یا نکردن نیست، موضوع تلاشی است که در مسیر انجام میدهیم.
دوستداشتنِ واقعی خود، زمانی شروع میشود که متوجه میشویم چقدر از برخی ویژگیهای درونیمان ناراضی هستیم و این شروع پذیرش درونمان است. این پذیرش ما را با خود مهربان میکند و حتی ما را با دیگران در صلح و آرامش قرار میدهد.
برای رهایی از رنج بهتر است خودمان را بیشرط و قانون در آغوش بکشیم. چه در «گذشته»ای که اشتباه کرده، چه در «حالی» که نگران است و چه در «آینده»ای که معلق است.
ما یکبار ناخواسته اشتباه میکنیم و بار دیگر تصمیم میگیریم و با آگاهی اشتباه را تکرار میکنیم.
ما همه زخمهایی داریم که دردِ پشتِ این زخمها میتواند رفتارهای ما را با آدمها تغییر دهد.
«بیتفاوت»بودن بزرگترین انتقام است اما نه از دیگران و نه حتی از زندگی، بلکه از خودمان.
آدمها به روشهایی که زخمی شدهاند، امنترین روش دوستداشتن را انتخاب میکنند تا کمترین احتمال طردشدگی را در رابطه تجربه کنند.
دنیا در حال گذر است و این ما هستیم که باید با هر رابطه، سن درونیمان را بیشتر کنیم و ظرفیتهایمان را بیشتر کنیم. تحمل کردن نخستین شرط بزرگ شدن است.
اما مواظب دور شدنهای بسیار طولانی باشید. اگر بسیار زیاد از آدمها و رابطهها و معاشرتها دور میشوید یعنی بهنوعی «فرار» میکنید، نه «خلوت» میگزینید.
رابطهها محل سکوت و پذیرش هستند نه کنترل و بازجویی.
آدمی که کنار ما است از خودش خواهد ترسید وقتی تمامِ خودش را در مقابل ما افشا کند.
و از ما هم بهشدت خشمگین خواهد شد که مجبورش کردهایم به بهانۀ عشق و صمیمیت تمامِ افکارش را عریان کند.
اقیانوسی از «تنهایی» در درون هر کدام از ما است.
ما به یکدیگر نزدیک میشویم تا این تنهایی را با هم شریک شویم. تا تنها در کنار ساحل به تنهاییمان خیره نشویم و در این حجم اندوهگین گیر نکنیم.
#من_و_کتاب