گفتگو بدیهیترین شکل ارتباط و تعامل با دیگران است. گفتگو میتواند با افراد مختلفی صورت گیرد. افرادی مانند خانواده، شریکعاطفی، دوست، مافوق، زیردست یا حتی غریبهایرهگذر.
اما گفتگو با خود عمدهترین سهم گفتگوی شبانهروزی هر شخص را تشکیل میدهد.
گفتگو با خود میتواند بهصورت نیایش، جملاتامری یا انگیزشی، مرور خاطراتوآموختهها، غرزدن، عیبجویی یا هزاران شکل مثبت یا منفی باشد. و گفتگوی درون میتواند در جمع صورت پذیرد یا در خلوت و تنهایی خویش.
گفتگوی مثبت با خود قادر است ما را به تلاش و حرکت وا دارد. و بالعکس گفتگوهای منفی میتوانند سد و مانعی شوند در مسیر خواستههای ما.
گاه جملات مایوسکننده بهصورت ناخودآگاه چنان موریانهای مخرب به جانِ توان و روح و روان ما میافتند. و به مرور زمان ما را دچار دلسردی و بیانگیزگی میکنند.
اگر بر زمزمههای با خود احاطهی کامل نداشته باشیم و آنها را کنترل نکنیم، ناامیدی و افسردگی بهشکل افسارگسیختهای درون افکار و باورهایمان جولان میدهند. گفتگوهای منفی ویرانکننده بهقدری پاورچین و ماهرانه در ذهنمان رخنه میکنند که حتی گاهی ممکن است متوجه آمدن و ماندگاریاش هم نشویم. پس باید هشیار بود تا بتوان از هجوم افکار پلید جلوگیری کرد. باید گفتگوی درونمان را از حالت ناخودآگاه و ناآگاهانه به سمت خودآگاه و آگاهانه سوق دهیم.