اینجا را سرپا کردم تا زمینهسازی باشد برای جدیگرفتنِ رویایِ نوشتن. گاهی موضوعی به ذهنم خطور کرده و دوست داشتهام در اینجا ثبتش کنم؛ چون انتشارِ مطالب باعث جدیگرفتنِ ویرایش و بازنویسی و وسواس در نوشتههایم میشود؛ و حساسیتم را در انتخابِ واژگان و جملهبندی و رعایتِ قواعد دوچندان میکند؛ وگرنه در دفترم که از هرگونه نوشتن هراسی ندارم.
قبلا در رابطه با دقتِ بیشتر در نوشتن و ویرایشِ متن، بهعنوان یکی از «مزایای وبلاگنویسی» نوشتهام.
بعد از آمادهسازی نوشته، از انتشار آن خودداری میکنم چون این پراکندگیِ مطالب و از هر دری سخنراندن چندان به مذاقم خوش نمیآید، و یک ناخرسندیِ درونی ناشی از روندِ بیحاصلِ انتشارِ پراکندۀ مطالب، احاطهام میکند؛ چون فاصلۀ چیزی که هست و چیزی که دوست دارم و باید باشد، چُنان است که همت و تلاشِ زیادی برای جبران میطلبد.
از آنجا که این پراکندهگوییها برای کسی مفید نیست و ارزشِ چندانی ندارد. منبعد در دستهبندیِ «برونریزیِذهنی» حرفهایی را مینویسم که برای کسی غیر از خودم مفید و ارزشمند نیست. چون ذهنِ ساختاریافتۀ من بهندرت چیز بدونِ چارچوبی را برمیتابد؛ این دستهبندی را برای هجویاتِ خودم انتخاب کردهام.
نه اینکه بگویم سایر دستهها ارزشآفرین هستند و درخورِ مخاطب و منطبق با معیارها و مطلوبِ من. حداقل در آن نوشتهها تلاشم براین بوده است که حتی اگر شده یک حرفِ مفید در آن بگُنجانم.
میدانم باید افکار و نوشتههایم را در یک مسیر مشخص هدایت کنم. تاحدودی به یک نتیجهگیری رسیدهام. حداقل اینکه فکر میکنم فهمیدهام که باید بیشتر به چه چیزی بپردازم و زمانم را بیشتر در چه زمینهای سرمایهگذاری کنم.
در ابتدای راه هستم و اطلاعاتم در اندازهای نیست که حرفِ مفیدی از آن بیرون بکشم. بیشتر قصدم بر این است که بیاموزم و پابهپا نتایج آموختههایم را منتشر کنم.
پس در «برونریزیِذهنی» با هدفِ تمرینِ نوشتن و البته بروزرسانیِ وبلاگم یادداشت مینویسم.
امیدوارم این اقدام بهانهای باشد برای جدیتر گرفتن نوشتن.
باشد که در راستای هدفم مصممتر به پیش بروم.