علاقه به کتاب و کتابخوانی از سالهای دور با من بوده است. اما آن سالها کتابخواندن برای من بیشتر جنبهی سرگرمی و تفنن داشت تا یک فعالیت واجب و مستمر.
در گزینش کتابها هم آگاهی و سررشته چندانی نداشتم. و تشخیص کتاب مفید و مناسب با شرایط من با خطای زیادی همراه بود. نه اینکه بگویم درحالحاضر از انتخاب و خرید همهی کتابهایم راضی هستم، اما اکثر آنها رضایت مرا جلب میکنند. فکر میکنم کتابهایی که آن سالها برای تغذیهی ذهنم انتخاب میکردم، بیشتر به هلههوله و در بهترین حالت به فستفود میمانست. تغذیهای که ارزشِ سلامت فکری در بر نداشت. مدتها گذشت تا به ذائقهیفکری خودم پی ببرم.
از زمان آشنایی با متمم تصمیم گرفتم کتاب را به ضروریات زندگیام تبدیل کنم. شاید هم بدونتصمیم و کمکم به قسمتی جدانشدنی از لحظههایم تبدیل شد. اما برای دلنشینتر شدن آن اقدامات زیر را انجام دادم. شاید شما هم دوست داشته باشید این روشها را تجربه کنید.
- من اولین کاری که انجام دادم کتابخانهام را تعویض کردم. چون نسبت به کتابخانهی سابقم احساس خوشایندی نداشتم، کتابخانه مورد علاقهام را سفارش دادم.
*لزوما نیازی نیست که کتابخانه خود را تعویض کنید. میتوانید چیدمان آن را مطابق خواستهی خود تغییر دهید. یا آن را با هر شیوهی ممکن جذابتر کنید.
- کتاب در دست مطالعه را از قفسهی کتابخانه جدا بگذارید.
با جدا کردن آن خودتان را موظف به خواندن آن میدانید. چون مرتب در معرض دید شما قرار دارد. و بهنوعی به شما یادآوری میکند که مرا فراموش نکن.
- نیازی نیست که از روز اول یک کتاب کامل را تمام کنید. حتی میتوانید از یک صفحه شروع کنید و به مرور آن را زیادتر کنید.
- به کتابهای ناخواندهی موجود در کتابخانه فکر نکنید. قرار نیست که همه کتابها را دوست داشته باشید و تمام کتابها را مطالعه کنید.
- شاید روزهای اول سخت به نظر برسد و دوست داشته باشید از آن فرار کنید. اما خودتان را بهاجبار هم که شده موظف به انجام آن کنید. برای پایبندی به آن میتوانید از تکنیک “زنجیره را نشکن“ استفاده کنید.
این تکنیک به این شیوه است که یک تقویم برای انجام کار مورد نظرتان در نظر بگیرید. هر روز که آن را انجام دادید و به آن متعهد بودید در تقویم یک علامت ضربدر بزنید. این علامتها مزیت روانی دارد. هرچهقدر که زنجیره طولانیتر باشد، فشار بیشتری برای عدم ترک آن به وجود میآید.
- این روش بهنوعی مکمل شیوهی قبل است. برای نشکستن زنجیره، در زمانهایی که میدانید شرایط زندگیتان از حالت نرمال خارج است (مثل برگزاری مراسم ازدواج یکی از اعضای خانواده) و فرصت کافی برای مطالعه ندارید، در آن مدتزمان از کتابهای سبک و کمحجم و آنهایی که احساس بهتری به شما منتقل میکنند، استفاده کنید.
- میتوانید از یک خودکار یا ماژیک هایلایت برای مشخصکردن نکات و جملات آموزنده، قابلتامل و دلنشین استفاده کنید. با این روش مراجعه به آنها آسانتر میشود. و احساس هراس از نوشتهها و مطالب جای خود را به صمیمیت میدهد.
- دفترچهای مختص فهرستکردن عناوین کتابهای مورد علاقه یا مورد نیازتان قرار دهید. تا همیشه برای تهیهی کتاب آمادگی داشته باشید.
*در هر زمانی که گفتگویی راجعبه کتاب شکل گرفت به محتوای گفتگو توجه داشته باشید تا با چکیدهای از کتاب آشنا شوید. آشنایی مختصر با کتابها احتمال راغبشدن شما به مطالعهی کامل آن کتاب را افزایش میدهد.
- مکان و زمان مناسب خود را برای کتابخوانی پیدا کنید.
من کتابخواندن در اول صبح را ترجیح میدهم چون بهوضوح شاهد تفاوت کیفیت مطالب خواندهشده بودهام. اما چون اول صبح قبل از رفتن به محلکار، زمان کافی برای مطالعه ندارم. بهترین زمان ممکن خودم در هنگام عصرگاه را پیدا کردهام.
* ترجیحا قبل از خواب و در تختخواب به مطالعه نپردازید. چرا که ذهنتان به خواب در هنگام مطالعه شرطی میشود.
- یکی از مهمترین فاکتورها برای من، ارتباط با دوستانی است که هر کدام از آنها کتابدوست و کتابخوان حرفهای هستند.
*شنیدن از آنها در رابطه با کتاب، شما را به خواندنِ بیشتر ترغیب میکند.