پایش مغرضانۀ ورودی‌های ذهن

پالایش ورودی ذهن

گفتگویی شکل گرفته بود. گفتیم و شنیدیم. طبق عادت جمله‌هایم را می‌سنجیدم که مطلق‌گویی نکرده باشم. بر روی استثنابودن مورد تأکید می‌کردم. برای گفته‌هایم مثال می‌آوردم تا فاصلۀ آنچه در ذهن داشتم با برداشت‌های آن‌ها را کم کنم.

 

آخر کار ناباورانه حرف خودش را تکرار کرد.

نه به «اما و اگر»های من گوش سپرده بود، نه به «شاید» و «تقریباً» قبل از جملاتم.

حتی اگر به لحن صحبت‌هایم هم توجه کرده بود بیشتر به مفروضات ذهنی‌ام نزدیک می‌شد.

هرچه خودش دوست داشته بود، شنیده بود. همان‌طور که در ذهنش قصه‌پردازی کرده بود جملات را ردیف‌به‌ردیف برای خودش چیده بود.

 

انسان فقط چیزی را که می‌فهمد، می‌شنود . 

                                                                        «گوته»

 

درست گفته‌اند که ما فقط همان حرف‌هایی را از دهان مخاطب می‌شنویم که دوست داریم او گفته باشد. ورودی‌هایی را دریافت می‌کنیم که مشتاق و پذیرای دریافتش هستیم.

برداشت‌هایمان براساس یک سری پش‌فرض و پیشینۀ ذهنی است.

فیلترهایی بر روی دریافتی‌های خود قرار داده‌ایم. شنیده‌ها را پالایش می‌کنیم و طبق خواستۀ خود فقط به برخی داده‌ها اجازۀ ورود می‌دهیم.

همان‌طور که داده‌ها را غربال می‌کنیم، در تحریف اطلاعات هم متبحر می‌شویم.

 

مدام به دنبال تأیید آموخته‌های قبلی خود هستیم. اطلاعات را پایش می‌کنیم و داده‌هایی که منطبق یا در محدودۀ باورهایمان هستند را دریافت و ذخیره می‌کنیم.

همیشه کتاب‌هایی در یک سطح و با موضوعات مشابه می‌خوانیم و کتابخانه‌ای یکپارچه شکل داده‌ایم؛

به دوستی‌های گذشته چسبیده‌ایم و فکر آشنایی و ارتباط با افراد جدید را در فکر مان هم جا نمی‌دهیم؛

هنوز حرف طرف مقابل تمام نشده و در حین صحبت او در حال تعبیر و تحلیل و تفسیر گفته‌هایش هستیم.

 

از تمام توضیحات و شرایطی که در حکم راهنما هستند، فاکتور می‌گیریم و آن را استثنا قلمداد می‌کنیم، به طوری که تعداد استثناهای زندگی از قاعده‌ها افزون‌تر می‌شود.

با تمام این کارها ما راه شناخت دنیای جدید را بر خود می‌بندیم.

در همان دنیای کهنۀ باورهای پوسیده دست و پا می‌زنیم.

 

شاید برای همین است که پذیرش تغییر رفتار دیگران هم برای ما دشوار است. چون او را همان‌گونه که قلاً بوده در ذهن قرار داده‌ایم. حتی نمی‌خواهیم به خود بقبولانیم که احتمال تغییر برای دیگران وجود دارد.

 

باید ورودی‌های ذهن را آزاد بگذاریم. اجازه بدهیم ماهیت هر چیزی را همان‌گونه که واقعاً هست دریافت کنیم. نمی‌توان رنگ و لعابی را که برخاسته از باورها و پیشنیۀ هر شخص است از نوع نگاه او به طور کامل زدود؛ اما گاهی باید فقط در حالت دریافت قرار بگیریم. بدون تفسیر. بدون تحلیل.

 

***

 

+ شاید دوست داشته باشید این مطلب را هم بخوانید [عبارات توضیحی و استفاده از آن‌ها در گفتگو، نگارش و مذاکره]

 

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *