مصاحبه استخدامی یک شهریور ماهی

برای مصاحبه استخدامی رفته بودم. فرم را تکمیل کردم. منتظر بودم تا فراخوانده شوم. حین انتظار زوایای در تیررس را برانداز کردم. محصولات در معرض نمایش، نحوۀ تعامل همکاران، پوشش پرسنل و مقررات آبدارخانه  را. می‌سنجیدم که آیا نسبت به این مکان جدید احساس تعلق خاطر پیدا می‌کنم یا نه. متأسفانه هنوز سازگار شدن با… ادامه خواندن مصاحبه استخدامی یک شهریور ماهی

از بی‌حاصلی انتظار برای الهامات غیبی در نوشتن

یک قرارداد نانوشته در ذهنم نقش بست. «برای خوراک وبلاگ‌نویسی در انتظار الهامات غیبی می‌مانم.» منتظر ماندم. یک روز، یک هفته، دو هفته. خبری نشد. بیشتر از یک ماه گذشت و باز هم نشانه‌ای نیافتم.   برداشتم از الهامات غیبی این بود که من باید دست روی دست بگذارم و منتظر بمانم. باید ذهنم را… ادامه خواندن از بی‌حاصلی انتظار برای الهامات غیبی در نوشتن

آیا گزینه‌های در دسترس بهترین هستند؟

خبرنگاری در تیمارستان از نحوۀ سنجشِ بهبود بیماران روانی پرسید. روان‌پزشک توضیح داد: «ما در اینجا یک وان پُر از آب داریم که می‌خواهیم آن را خالی کنیم. ابزارهای موجود برای انجام این کار یک قاشق، یک پیمانه و یک سطل است. اگر شما بخواهید این وان را خالی کنید چه روشی را انتخاب می‌کنید؟»… ادامه خواندن آیا گزینه‌های در دسترس بهترین هستند؟

به خودت دروغ‌های مثبت بگو

نمی‌دانم کِی و کجا بود که متنی خواندم با مضمون ذیل.   احتمالاً کارسازی و عمق تأثیر نوشته به آن اندازه بوده است که بعد از خواندن آن، نعره‌زنان سر به بیابان نهاده‌ام.   ممکن است شما مدام خودتان را با این فکر آزار بدهید که زشت هستید. به هر حال شما که زشت‌ترین فرد… ادامه خواندن به خودت دروغ‌های مثبت بگو

درختی تنها در همسایگی

هر بار که از نزدیکی آن درخت عبور می‌کردم، در نظرم درختی می‌نمود تنها و طردشده. دورافتاده بود از جمع چند درختی که آنها نیز بازماندگان باغ سرسبزی متعلق به سالیان دور بودند. در هر عبور غربتش مرا به سوی خود جذب می‌کرد. برایش دل می‌سوزاندم. از شما چه پنهان گاهی هم دلداری‌اش می‌دادم و… ادامه خواندن درختی تنها در همسایگی

از تصور تا واقعیت در زمان رویارویی با یک موقعیت جدید

مفروضات ذهنی ما همیشه با واقعیتی که با آن مواجه می‌شویم منطبق نیست. به تجربه آموخته‌ام که غالباً میان تصوراتمان در مورد آینده با پیش‌آمدهای دنیای واقعی فاصله‌ای ولو اندک وجود دارد. عدم تطابق تصورات و واقعیت طی سال‌ها به من صبوری آموخته است. صبوری برای عدم نتیجه‌گیری پیش از موعد.   به‌زعم من در… ادامه خواندن از تصور تا واقعیت در زمان رویارویی با یک موقعیت جدید

نشانه‌هایی در تأیید انتخاب‌

تصمیم گرفتم کاری انجام دهم که زمان‌بر و فراتر از توانمندی‌های من بود. در پی نشانه‌هایی در تأیید انتخابم گشتم. در انجام آن مردد مانده بودم. چند روزی به خودم مهلت دادم تا بسنجم آیا انجام این کار صحیح است یا نه‌؟ تنها می‌دانستم که خواهان انجام آن هستم. در این مدت سعی کردم در… ادامه خواندن نشانه‌هایی در تأیید انتخاب‌

پایش مغرضانۀ ورودی‌های ذهن

گفتگویی شکل گرفته بود. گفتیم و شنیدیم. طبق عادت جمله‌هایم را می‌سنجیدم که مطلق‌گویی نکرده باشم. بر روی استثنابودن مورد تأکید می‌کردم. برای گفته‌هایم مثال می‌آوردم تا فاصلۀ آنچه در ذهن داشتم با برداشت‌های آن‌ها را کم کنم.   آخر کار ناباورانه حرف خودش را تکرار کرد. نه به «اما و اگر»های من گوش سپرده… ادامه خواندن پایش مغرضانۀ ورودی‌های ذهن