مصاحبه استخدامی یک شهریور ماهی

برای مصاحبه استخدامی رفته بودم. فرم را تکمیل کردم. منتظر بودم تا فراخوانده شوم. حین انتظار زوایای در تیررس را برانداز کردم. محصولات در معرض نمایش، نحوۀ تعامل همکاران، پوشش پرسنل و مقررات آبدارخانه  را. می‌سنجیدم که آیا نسبت به این مکان جدید احساس تعلق خاطر پیدا می‌کنم یا نه. متأسفانه هنوز سازگار شدن با… ادامه خواندن مصاحبه استخدامی یک شهریور ماهی

پایانی برای هر آغاز

با دوست نازنین متممی‌ام، ساجده ممتازیان در حال گپ‌وگفت نوشتاری بودیم. دلیل تصمیمی را از من جویا شد. برایش نوشتم:«تصور کن یه نوع جریمه هست.» نوشت:«امیدوارم واسه این جریمه تاریخ پایانی هم در نظر گرفته باشی.»   این جمله هم از آن دسته جمله‌هایی است که شاید قبلاً شنیده‌ باشی اما انگار باید در موقعیتی ویژه… ادامه خواندن پایانی برای هر آغاز

توجه به ریزعادت‌ها در چند دقیقه انتظار

در مکان همیشگی منتظر سرویس شرکت ایستاده‌ام. با ستایشِ سکوتِ مسحورکننده و خنکایِ دلپذیرِ صبحگاهی بر لب.   برای فروکاستن از رنجِ لحظه‌هایِ کش‌دارِ انتظار خود را به براندازکردن اطراف سرگرم کرده‌ام. افراد ثابت محله در آن ساعت را حضوروغیاب می‌کنم. چند ثانیه بعداز رسیدنم مثل هر روز وَنی قرمزرنگ با دری که اغلب باز… ادامه خواندن توجه به ریزعادت‌ها در چند دقیقه انتظار

به خودت دروغ‌های مثبت بگو

نمی‌دانم کِی و کجا بود که متنی خواندم با مضمون ذیل.   احتمالاً کارسازی و عمق تأثیر نوشته به آن اندازه بوده است که بعد از خواندن آن، نعره‌زنان سر به بیابان نهاده‌ام.   ممکن است شما مدام خودتان را با این فکر آزار بدهید که زشت هستید. به هر حال شما که زشت‌ترین فرد… ادامه خواندن به خودت دروغ‌های مثبت بگو

از معایب اختصارنویسی افراطی

نوشتن جزء یکی از دغدغه‌های پررنگِ این روزهایم شده است. از همان آخرین روز شهریور که نوشتن صفحات صبحگاهی به وقت ساعت برنارد را تجربه کردم، هر روز تا قبل از ساعت پنج‌ونیم صبح حتی اگر شده یک صفحه‌ای نوشته‌ام تا همچنان نوشتنِ صفحات صبحگاهی را متعهدانه پابرجا نگه دارم.   به لطف شرکت در… ادامه خواندن از معایب اختصارنویسی افراطی

از تصور تا واقعیت در زمان رویارویی با یک موقعیت جدید

مفروضات ذهنی ما همیشه با واقعیتی که با آن مواجه می‌شویم منطبق نیست. به تجربه آموخته‌ام که غالباً میان تصوراتمان در مورد آینده با پیش‌آمدهای دنیای واقعی فاصله‌ای ولو اندک وجود دارد. عدم تطابق تصورات و واقعیت طی سال‌ها به من صبوری آموخته است. صبوری برای عدم نتیجه‌گیری پیش از موعد.   به‌زعم من در… ادامه خواندن از تصور تا واقعیت در زمان رویارویی با یک موقعیت جدید

چگونه خواب راحتی داشته باشیم؟

امروزه خوابِ راحت دغدغۀ بسیاری از مردم شده است؛ چراکه بیشتر افراد ناچار هستند از خواب و استراحتشان به‌نفع ساعات کاری کم کنند. صبح زود بیدارشدن برای پرداختن به امور شغلی و شخصی و دیرخوابیدن‌ به بهانه‌های مختلف، ساعت بهینۀ خواب ما را به یغما برده است. همان چند ساعتی هم که در خواب سپری… ادامه خواندن چگونه خواب راحتی داشته باشیم؟

سفیران حال خوب باشیم

گوشی تلفن را با اکراه برمی‌دارم تا بعد از چندمدتی جویای حالش شوم؛ اما انگشتانم میل چندانی به فشردن دکمه‌ها ندارند. باز منصرف می‌شوم و با خود می‌گویم، باشد در یک وقت مناسب‌تر. می‌دانم به‌محض برقراری ارتباط شروع می‌کند از قسط‌های عقب‌افتاده سخن گفتن، از جستجوی بی‌حاصل برای یافتن سرپناهی با قیمت مناسب، از حقوق… ادامه خواندن سفیران حال خوب باشیم

3 دلیل که دیگر از نمایشگاه، کتاب نمی‌خرم

چند سالی بود که قبل از برگزاری نمایشگاهِ کتابِ شیراز برای فرارسیدن زمان موعود لحظه‌شماری می‌کردم تا یک روز را به پرسه‌زدن و گشت‌وگذار در نمایشگاه اختصاص دهم و با لیستی در دست، به جستجوی کتاب‌های مورد نظر بپردازم. تعداد کتاب‌هایی که تهیه می‌کردم تقریباً برای نیمی از سال‌ام کفایت می‌کرد. گاهی کتاب‌هایی مورد نظرم… ادامه خواندن 3 دلیل که دیگر از نمایشگاه، کتاب نمی‌خرم

دو راهکار برای غلبه بر وسوسه‌ی خرید

کمتر کسی را دیده‌ام که خریدکردن را یک فعالیتِ مفرح و لذت‌بخش نداند. یا اگر بازارگردی و فرآیند خرید چندان به مذاقش خوشایند نمی‌آید، حداقل از احساسِ در اختیارداشتن و مالکیت چیزی جدید -ولو جزئی و ناچیز- دچار هیجان و سرزندگی می‌شود. اما گاه با خریدکردنِ افراطی، اسیر و طعمه‌ی تخفیف‌ها و موجودی عابربانکِ همراه‌مان… ادامه خواندن دو راهکار برای غلبه بر وسوسه‌ی خرید