حتی اگر طفره برویم یا انکار کنیم، ما در دنیایی زندگی میکنیم که مدام در حال مقایسه هستیم. ممکن است این قیاسکردنها بهعنوان یک انگیزاننده عمل کنند یا شاید هم یک عامل بازدارنده.
میتواند انگیزاننده باشد اگر در مسیر #توسعۀ_فردی، یک الگو در نظر بگیریم و برای نزدیکشدن به آن با یک برآورد منطقی و معقول تمام تلاش خود را بهکار بگیریم.
اما گاه قیاسکردنهایِ نادرست موجب دلسردی و کُندی سرعت حرکت ما میشود. زمانی که در آغاز راه، خودمان را با کسی که در انتهای راه است مقایسه میکنیم. ما مسیری که طی شده است را نمیبینیم. کمی تلاش میکنیم و وقتی دستاوردهایمان کمتر از حدّ انتظار بود، کمکم ناامید شده و دست از تلاش برمیداریم.
گاهی فاصلۀ میان جایی که ما هستیم با موقعیتی که میل داریم برسیم، بهاندازۀ سالها تلاش و خستگی است که نادیده گرفته میشود.
برای انجام هر کاری مطلوب است یک الگو درنظر بگیریم تا به رفتنمان جهت دهد. اما وقتی مبتدی هستیم و در آغاز راه، قیاسهایِ افراطی میتواند برای همیشه مانع پیشروی باشد. ممکن است دلسردمان کند. چون با برآوردی ناصحیح یک هدفِ بزرگِ غیرقابلِدسترس را مشاهده میکنیم.
در آغاز راه وقتی به انتها نگاه میکنیم، دستیابی به آن نقطه را ورای باور تصور میکنم، یا حتی به خودمان میقبولانیم که این کار نشدنی است.
در کتاب «نویسندگی آنلاین» از شاهین کلانتری خواندهام که:
وضعیت الان خودتان را با وضعیت رشدیافتۀ سطح اول حوزۀ تخصصیتان مقایسه نکنید. به خودتان زمان بدهید.
میدانم شنیدن جملۀ «خودت را با گذشتۀ خودت مقایسه کن» کلیشهای است، اما بهتر است گاهی خودمان را با خودمان مقایسه کنیم.
فکر میکنم در آغاز راه باید خودمان را خودمان مقایسه کنیم. چیزی که الان هستیم، با شخصی که چندروز یا حتی چندلحظه قبل بودیم. با این روش است که میتوانیم ادامه بدهیم.