در طی زمان، و با مشاهدهی رفتار و احساست افراد به این نتیجه رسیده بودم که هر شخصی دارای یک Default یا پیشفرضِ معینِ احساسی است.
مثلا بعضی از افراد به طورِ پیشفرض، شاد هستند. یا عدهای دیگر غمگین و افسرده.
وجود پیشفرض، به این معنا نیست که افرادی که در یک دستهی مشخص هستند؛ همیشه و بهطور ثابت در وضعیتِ پیشفرض قرار داشته باشند. هر شخصی دارای نوساناتِ احساسی است. اما بعد از ثباتِ وضعیت، به حالت پیشفرضِ خود برمیگردد.
میتوان اینگونه تفسیر کرد که مثلا افرادی که در پیشفرضِ شاد قرار دارند زمانی که تغییری در روحیه و احساسشان به وجود میآید، بعد از طیکردن دورانِ غم و ناراحتی، سریع به حالتِ شاد خود برمیگردند. و درکل مدتزمان کمتری را در وضعیت افسردگی سپری میکنند. و بالعکس.
***
از آنجایی که آدمی به دنبال تاییدِ علمی باورها و گفتههای خویش است. و هر نوشتهای که حرفهایش را تصدیق کند، در نظرِ او جلوهی بیشتری دارد، نوشتههای “نوح هراری” در کتابِ “انسانِ خردمند” در این زمینه نظرم را به خود جلب کرد.
بعضی از محققان، بیوشیمیِ انسان را با سیستم تهویه مقایسه میکنند. که دما را، علیرغم موج گرما یا کولاکِ برف، ثابت نگه میدارد. نوسانات هوا شاید بهطور مقطعی دما را تغییر دهد، اما سیستم تهویه همواره هوا را به درجهی معینی باز میگرداند.
بعضی از سیستمهای تهویه روی 25 درجهی سلسیوس و برخی دیگر روی 20 درجه تنظیم شدهاند. سیستمهای شرایط خوشبختی انسانی هم، بسته به افراد مختلف، متغیر است.
در یک مقیاس یک تا ده، گروهی از انسانها با یک سیستم بیوشیمیایی شاداب، متولد میشوند که به حالت روحیشان این امکان را میدهد که بین درجهی شش تا ده در نوسان باشد، اما بعد از مدتی روی هشت ثابت بماند.
چنین فردی، حتی اگر در یک شهر بزرگِ منزویکننده زندگی کند و تمام پولهایش را با سقوط نرخ سهام از دست بدهد و به بیماری دیابت مبتلا باشد، باز کاملا خوشبخت خواهد بود.
افراد دیگری هم هستند که به یک بیوشیمی منحوس دچارند، که بین سه و هفت در نوسان است و بعد از مدتی روی پنج ثابت میماند.
چنین فردِ ناکامی حتی اگر از حمایت قویِ یک جامعهی همبسته هم برخوردار باشد یا پول زیادی در بختآزمایی برنده شود و مثل ورزشکاران المپیک سالم باشد، باز هم افسرده خواهد بود.
[…] چندلحظه به خویشاوندان و دوستانتان فکر کنید. افرادی را میشناسید که هرچه هم به سرشان بیاید نسبتاً شادند. و کسانی هم هستند که، علیرغم تمام نعماتی که از این دنیا به آنها میرسد، همیشه ناراضیاند.
ما بیشتر مایلیم فکر کنیم که اگر محل کارمان را عوض کنیم یا ازدواج کنیم یا رمانی را که مینویسیم به اتمام برسانیم یا خودروی جدیدی بخریم یا واممان را بپردازیم، عرش را سیر خواهیم کرد. اما وقتی که به هرچه آرزو داریم برسیم باز هم خوشبختتر نخواهیم بود. خریدن خودرو یا نوشتن رمان تغییری در بیوشیمی ما بهوجود نمیآورد. اینها میتوانند لحظاتی بیوشیمی ما را تغییر دهند، اما خیلی زود به جای اول خود باز میگردد.