نامه‌ها | صمد بهرنگی

صمد بهرنگی در عمر کوتاهِ بیست‌ونه سالۀ خود به آموزش و پرورش کودکان پرداخت. او با تمام توان جنبۀ پرورش را هم‌طراز با آموزش در برنامه‌اش گنجاند. چندین جلد کتاب برای کودکان نوشت. ماهی سیاه کوچولو از شناخته‌شده‌ترین آن‌هاست.

صمد بهرنگی متأثر از شرایط آن دوران از شیوۀ نامه‌نگاری برای برقراری ارتباط بهره می‌برد. تعدادی از این نامه‌ها به همت اسد بهرنگی در کتاب نامه‌های صمد بهرنگی گردآوری شده است. نامه‌هایی که در فواصل زمانی و برای افراد مختلف نگاشته شده است.

 

در پشت جلد کتاب نامه‌های صمد بهرنگی می‌خوانیم:

نامه‌هایی که در این مجموعه گردآوری شده است روایتگر احوالات و شرح حال صمد بهرنگی است که در عین خصوصی‌بودن می‌تواند جنبۀ خطابی عام نیز داشته باشد. پاسخ‌های مسئولانه و قابل‌تأمل صمد، بیانگر روح بزرگ و انسانی این معلم دوران است که در رسالت آموزشی خود، تمایزی میان کودکان محروم روستا و دوستان هم‌قلم خود قائل نبود.

قسمت اول این مجموعه شامل نامه‌های اوست برای شاگردان و دوستانش. نامه‌های اداری و دلتنگی‌های صمد نسبت به برادرش، بخش دیگری از نامه‌ها را تشکیل می‌دهد و در آخر نامه‌هایی است که برای یوسف، دوست ایام کودکی‌اش تحریر شده است. روابط صمیمانه صمد با مخاطبین خود در تمامی نامه‌ها قابل لمس است تا مشخص شود با گذشت نیم‌قرن از سکوت جاویدان او در ارس، این همه محبت و ستایش مردم به‌ویژه کودکان و نوجوانان به او بیجا نیست.

 

***

نامه‌ها دریچه‌ای هستند برای ورود به دنیای خصوصی افراد. وسیله‌ای هستند برای آشنایی بیشتر با افکار، روحیات، دغدغه‌ها و روزمرگی‌های نگارنده.

گویا افراد در لحظۀ نوشتنِ نامه به خود واقعیشان نزدیک‌تر هستند. بی‌پرواتر و بی‌پرده‌تر دست به قلم می‌برند.

آری می‌توان گفت نامه‌ها مجوزی هستند برای سفر به لحظه‌های شخصی‌تر نگارنده.

***

 

صمد بهرنگی

 

گزیده‌هایی از نامه‌های صمد بهرنگی را با هم بخوانیم:


 

بارها برایتان گفته‌ام که هیچ جایی به خودی خود بد نیست و خوب هم نیست؛ ما آدم‌هاییم که با اعمال خودمان، جایی را بدنام می‌کنیم و جایی را خوشنام یا اجتماعی را خوب می‌کنیم یا بد. ( صفحۀ 11)

 


 

[…] باید این خوبی را روزبه‌روز بیشتر بکنی والا اگر امسال خوب شدی و دو سال بعد مثل هزاران هزار جوان بی‌فکر و احمق همه چیز را کنار گذاشتی، دیگر من دوست تو نخواهم بود. تا وقتی دوستی من و تو ادامه خواهد داشت که همفکر و همکار باشی، بخواهی که یاد بگیری و یاد بدهی و بدین وسیله برای مردم شهر خودت و مملکت خودت خدمت کنی، چون آدم نادان هیچ‌وقت نمی‌تواند به مردم خدمت کند. باید آگاه و دانا باشی تا بتوانی بدی‌ها را بشناسی و از میان برداری. (صفحۀ 12)

 


 

یادگرفتن اگر فقط به خاطر یادگرفتن باشد، یک شاهی ارزش ندارد. یادگرفتن باید به خاطر تأثیر در دیگران و ایجاد تغییر در محیط زندگی و آدم‌های دور و نزدیک باشد. (صفحۀ 17)

 


 

امیدوارم که خوش و خرّمید و ناراحتی ندارید؛ البته بنا به‌زعم خودتان. چون ممکن است در حالی که شما فکر می‌کنید که خوش و خرّمید و نارحتی ندارید، دیگری که در شرایط دیگری و با افکار دیگری زندگی می‌کند و ناظر زندگی شماست، شما را ناخوش و افسرده و ناراحت بینگارد. همان‌طور که ممکن است شما کسی را خوش و خرّم بینگارید، درحالی که به‌زعم خود او، ناراحتی از سرورویش بالا می‌رود. پس درست‌تر است اگر بگویم: امیدوارم که بنا به‌زعم خود خوش و خرّم باشید. (صفحۀ 40)

 


 

نگاه کن، بشر از هر طرف در غم محاط است: خدا با جهنمش _که وصفش را جابجا توی قرآن آورده_ بشر را می‌ترساند، زلزله‌ها، آتشفشان‌ها، سیل‌ها، رعدوبرق و… همگی بشر را می‌ترسانند و زندگی را برایش تلخ می‌سازند. اما این‌ها هیچ‌کدام مهم نیستند، آن‌چه بشر با دست خودش می‌آفریند و با آن زندگیش را تلخ و اندوهگین می‌کند بالاتر از این‌هاست. از وقتی چشم گشوده‌ایم با این کلمه‌ها آشنا شده‌ایم: دروغ، فریب، حیله، ریا، خیانت، نامردی، پستی، بی‌وفایی، چاپلوسی، ناجوانمردی، نمک‌نشناسی، ناآدمی،… این‌ها را دیگر هیچ خدایی برای ما نفرستاده است. هیچ زلزله و آتشفشانی دروغگو و خیانتکار نیست، این‌ها را ما خودمان می‌آفرینیم. (صفحۀ 44)

 


 

باور کن معلمی به قدری با روح من سازگار است که نمی‌توانم بگویم. به‌خصوص کلاس اول را خیلی دوست دارم. آرزو می‌کنم که تا عمر دارم در کلاس اول درس بگویم. نمی‎‌دانی چه حظّی دارد. یک مشت بچۀ معصوم سپرده‌اند به آدم که چیز یادشان بدهد. این خودش عالمی دارد که وقتی آدم فکر می‌کند می‌بیند آن‌قدر قابل‌اعتماد است که مردم بچه‌هایشان را که یک دقیقه حاضر نمی‌شوند از چشم دور دارند به دست او سپرده‌اند. (صفحۀ 58)

 


 

#من_و_کتاب

 

2 دیدگاه

  1. وقتی آثار و کارهای این افراد رو نگاه می کنم واقعا غبطه می خورم که با این که سالهای زیادی از زندگی تو این دنیا نصیب شون نشده اما چقدر تونستن تاثیرگذار باشن
    من تا همین الان هم خیلی بیشتر از بهرنگی زندگی کردم اما نتونستم اونجوری که میخوام تو دنیا و حتی اطرافیان موثر باشم
    ممنون که این مطلب رو منتشر کردین
    چه گزینش های خوبی داشتین
    واقعا لذت بردم از خوندنشون
    یادگرفتن باید به خاطر تأثیر در دیگران و ایجاد تغییر در محیط زندگی و آدم‌های دور و نزدیک باشد…
    موفق باشید

    1. همین میزان تأثیرگذاری نشون‌دهندۀ اینه که طول عمر افراد نمی‌تونه معیار خوبی برای مانایی و موفقیت باشه.

      چقدر عالی می‌شد اگر هر شخصی شیوۀ اثرگذاری خودش رو کشف می‌کرد. منم زیاد به این فکر می‌کنم که چرا نمی‌تونم تأثیرگذار باشم یا چطور می‌تونم مؤثر واقع بشم.

      خوشحالم که این مطلب رو دوست داشتین.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *