سوزان کین در کتاب سکوتش به مقایسهی درونگراها و برونگراها پرداخته است. وی اشاره میکند که یکی از ترجیحات درونگراها، بودن در محیطی آرام و دوستانه است تا در محیطی شلوغ، پرتنش و ناآشنا.
و در قسمتی از کتاب به مشکلات یک آسیایی درونگرا در جوار یک آمریکایی برونگرا پرداخته است. او مطرح میکند که آسیاییها خلوت و سکوت را بیشتر ترجیح میدهند.
بعضی از ضربالمثلهای چینی برپایهی مدحِ “سکوت” گفته شدهاند. چینیها سکوت و درونگرایی را نشانهای از افکار عمیق و حقایق والا میدانند. و معتقدند:
کلمات، اسلحههای بالقوهای هستند که مسائلی را که بهتر است ناگفته باقی بمانند. آشکار میکنند.
افرادی که حداقل یکی از والدین آنها متعلق به آسیایجنوبشرقی باشد، در کلاسهای درس و محیطهای شغلی کمتر صحبت میکنند. و همین امر باعث میشود که آنها نتوانند بهخوبی حقایقِ توانمندیهای خود را در اجتماع ارائه کنند. و افرادی با قدرت بیان بهتر که حتی ممکن است توانایی کمتری هم داشته باشند، موقعیتهای بهتری را نسبت به آنها تصاحب میکنند.
اگر نتوانی در کنار نشان دادن تواناییات، خودت را هم نشان دهی، احتمالا تحسین نخواهی شد.
در این کتاب قابلآموزش بودنِ برونگرایی نیز مطرح میشود. و به پروفسور نی اشاره میکند که تمرینِ نفسکشیدن و بلندصحبت کردن را برای بهتر عرضهکردن خود به دانشجویانش پیشنهاد میدهد تا به مرور و با تمرین برونگرا بودن برای آنها طبیعیتر شود.