چند سالی بود که قبل از برگزاری نمایشگاهِ کتابِ شیراز برای فرارسیدن زمان موعود لحظهشماری میکردم تا یک روز را به پرسهزدن و گشتوگذار در نمایشگاه اختصاص دهم و با لیستی در دست، به جستجوی کتابهای مورد نظر بپردازم.
تعداد کتابهایی که تهیه میکردم تقریباً برای نیمی از سالام کفایت میکرد. گاهی کتابهایی مورد نظرم را نمییافتم و در این غرفهگردیها عناوینِ دیگری که به چشمام میآمد را جایگزین میکردم و با توجه به نام نویسنده، عنوان کتاب، اندکآشنایی قبلی یا حتی تعریف و تمجیدهای فروشنده تصمیم میگرفتم که آیا آن کتاب را تهیه کنم یا خیر.
هرچند که سعی میکنم در زمان خرید تحت تأثیر محیط قرار نگیرم و صرفاً اقلام ضروری را تهیه کنم، اما در زمان خریدِ کتاب عنان از کف میدادم و سهمی بیش از آنچه که باید از کتابهای متفرقه خریداری میکردم. و تقریباً تمام بودجه را هزینه میکردم.
امسال هم طبق عادت چندساله همین کار را انجام دادم. اما پس از گذشت چند هفته از برگزاری نمایشگاه احساس خوبی نداشتم چون کتابهای دیگری بودند که میبایست در اولویت قرار بگیرند. متوجه شدم کتابهایی که خریداری کردهام پاسخگوی نیازهایِ حال حاضر من نیست باوجود اینکه اصلاً در لحظهی خرید چنین احساسی نداشتم.
احتمالاً سلیقهی کتابخوانیام تاحدودی تغییر کرده است یا اینکه کتابهای تهیهشده با نیازهایِ الان من مغایرت دارد.
شاید بتوانم قید چند کتاب نخوانده در کتابخانهام را بزنم و آنها را همانطور دستنخورده رها کنم، اما همیشه کتابهای موجود در کتابخانه را در اولویت قرار میدهم و از خرید کتابهای جدید صرفنظر میکنم. از اینرو تصمیم گرفتم روش متفاوتی برای خرید کتاب در نظر بگیرم.
چرا سبک جدیدی برای تهیهی کتاب در نظر گرفتهام؟
- فکر میکنم در هر بار مراجعه به کتابفروشی بهتر است دوسه جلد کتاب مورد نیاز و متناسب با همان لحظهام را تهیه کنم و با فراغبال به مطالعهی آنها مشغول شوم. چون وجود کتابهای نخوانده در کتابخانه مرا به سریعتر و سرسری خواندن ترغیب میکند.
- با این شیوه تعداد مراجعاتم به کتابفروشی بیشتر میشود. با حضورِ مکرر و مرتب در کتابفروشی میتوانم مدتزمانی را صرفاً به مطالعهی عناوین کتابها اختصاص دهم. و حسِ خوبِ بودن در بین کتابها را بارها تجربه کنم.
- با نگاهی به کتابهای موجود در کتابخانهام، متوجه پراکندگی موضوعات آن شدهام. مطالعه در زمینههای مختلف و موضوعات متنوع را رد نمیکنم و در این زمینه توصیهها و حتی تأکیدهایی هم شنیدهام، اما این پراکندهخوانیها در کنار یک مطالعهی هدفمند و با وجود یک خطمشیِ مشخص است که اثربخش میشود. پس باید حداقل نیمی از کتابهای من پیرامون یک موضوع خاص باشد.
قصد دارم سهم عمدهی بودجهی تخصیصیام را به اثرات فاخر فارسی که بهکرات عنوانشان را از زبان دوستانم شنیدهام، اختصاص دهم. برای آشنایی با دنیای ویراستاران راهی نیست جز مطالعهی هرچه بیشتر ادبیاتفارسی.
#من_و_کتاب